زیر باران سئول[پارت 2]

بعد نیم ساعت که از دستشویی اومدم بیرون دیدم دخترخاله هام دارن با دو میان سمتم منم دویدم که ازشون فرار کنم که خوردم به یه پسره ای که خوب نمیدونم کی بود ولی یه جوری نگاه میکرد انگار از این خرپولا بود.
یهو افتادم تو بغلش همه بهمون زل زده از جمله دختر خاله هام.لبخند زد گفت:چیشده نکنه عاشقم شدی از خجالت سرخ شده بودم از بغلش بیرون اومدم و معذرت خواهی کردم و سریع فرار کردم. وقتی زنگ خورد رفتم سر کلاس دیدم یه دختره ی دیگه هم توی کلاسه باهاش دوست شدم حالا چرا چون دخترخاله هام به شدت باهاش مشکل داشتن. زنگ ورزش شد رفتیم توی سالن. همه چیز عادی بود تا اینکه دخترخاله ام و دار و دسته هاش پاشونو دادن توی پاهام و منم افتادم دوستای پسر خرپوله هم همینکارو باهاش کردن و پسره افتاد روم.
قشنگ یه میلی متر فاصله مونده بود تا بوسش کنم. دختر خاله های بیشعورم بعد از زنگ ورزش یه جا گیرم اوردن تا میخوردم منو زدن. حالم بد شده بود و بی هوش شدم وقتی بیدار شدم دیدم توی بیمارستانم و پسره بغلم خوابیده وقتی دیدمش توی سکوت فرار کردم.{حالم ازش بهم میخورد اون موقع}
بخاطر جای کتک هام 3 روز نرفتم مدرسه.حتی بینش دوستم چند بار بهم زنگ زد و حالمو پرسید منم گفتم برام تکالیف رو بفرسته.ازش پرسیدم اون پسره که به وسیلش ابروم رفت کی بوده؟اونم گفت اون سوهوئه پسر خرپول مدرسمونه و خیلی مغروره.ته حرفمون همین بود.
اخر هفته خالم یه کارت پرپول داد بهم و گفت برو با دوستات بگرد منم زنگ زدم به دوستم و باهم رفتیم شهربازی و کلی خوش گذروندیم.
بدن من از این نازک نارنجی ها بود و تا بهش اشاره میکردی میخواستم بیهوش شم و توی شهربازی هم همین اتفاق افتاد.بیهوش افتاده بودم وقتی چشامو باز کردم دیدم توی بیمارستانم و سوهو که مثل کنه خوابیده بود روی تخت بغلی تا دیدمش رفتم زیر پتو و به دوستم پیام دادم گفتم این سوهو اینجا چیکار میکنه/ چی میگی سوهو کمکمون کرد تو رو بیاریمت اونجا/غرق توی خجالت بودم که سوهو گفت بازیت تموم نشد؟
-نه من خوابم - چه جالب شما ایرانی ها تو خوابم حرف میزنین
یهو ساکت شدم. دکتر اومد داخل اتاق و گفت:متوجه یه چیز مشکوک شدیم. برای احتیاط میتونید به یه پزشک مراجعه کنین.
برای همین سوهو منو با خودش برد....